عید ...
عید آن روزیست که زحمت یک سال دهقان
شام یک شب ثروتمند نباشد…
عید آن روزیست که زحمت یک سال دهقان
شام یک شب ثروتمند نباشد…
مهم نیست تا کجا فرار کنی، فاصله
هیچ را حل نمی کند.
وقتی توفان تمام شد، یادت نمی آید
چگونه از آن گذشتی، چطور جان به در بردی.
حتی در حقیقت مطمئن نیستی توفان واقعاً
تمام شده باشد.
اما یک چیز مسلم است وقتی از توفان بیرون
آمدی دیگر همان آدمی نیستی که قدم به درون توفان گذاشتی…
گاهی اوقات کسی که دوستت دارد، بیش از همه
آزارت می دهد!
می دانی چیست لیلی؟ دروغ محض است که
می گویند با لباس سفید که رفتی با کفن باید برگردی!
من، تو و تمام زنانی که عاشق می شوند باید یاد بگیریم
که عشق نباید نقطه ضعفمان شود.
که عشق نباید از خطوط قرمزمان رد شود و چیزی
از خودمان باقی نگذارد.
سخت است و چه بسا غیر ممکن اما باید یاد بگیریم که ما فقط یک بار
اجازه زندگی کردن داریم و هیچ چیز و هیچ کس حق ندارد این زندگی را به
به کام مان زهر کند حتی عشق …
نگرانی، یک اتلاف وقت تمام عیار است
چون چیزی را تغییر نمی دهد تنها کارش این است
که خوشحالیتان را می رباید و
شما را به شدت مشغول هیچ و پوچ می کند.
ما انقلاب نکردیم که مذهبی باشیم،
جامعه ما قبل از انقلاب هم مذهبی بوده است!
ولی مذهبی که با کفر و فساد کنار می آمد،
ما انقلابی رقم زدیم که رام قدرت سرمایه داری
و مستکبران نباشد.